Pages

۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

آهای دختر - شعبان بایراموویچ


لابد گوران برگوویچ و امیرکوستوریکا و اینارو می‌شناسین، شعبان بایراموویچ Šaban Bajramović خداشون بوده و بهش می‌گن شاه موسیقی رومانی(زبان کولی)، خواننده‌ای صرب. بعدا بیشتر راجب‌اش می‌نویسم. شعر زیر اسمش هست " آهای دختر " از آلبوم افسانه‌های کولی که بیشتر آهنگاش بارها و بارها تکرار شده و شاید هیچ‌وقت نامی از شعبان آورده نشده باشه. شعبان هیچ‌وقت کارهاشو برای خودش ثبت نکرد و وارد بازی‌های کپی‌رایت و حق تکثیر نشد. 








Opa cupa
Me sem gova chavoro,
Khelav mange majlacho,
Oj andale mandale,
E chora man astaren.
Kas me astarava,
Me mange asava,
Samo jekh chaj ni mangel,
Voj mande puchel
O opa cupa na ker mange chaje muka,
Ti daj ka merel ako ni keles.
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde,
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde.
Sa e chaja kelena,
Voj ni mangel te khelel,
Oj andale mandale,
Mudarel man o devel.
Ava Ruza ava khel,
a i tiro mek avel,
Oj andale mandale,
E sviracha ka kelen.
O opa cupa na ker mange chaje muka,
Ti daj ka merel ako ni keles.
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde,
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde.
Chao maj o hutalo, I Ruza so ni kelel,
Oj andale mandale, an bobo ki astarel.
Ava Ruza ava khel,
Pa i tiro mek avel,
Oj andale mandale,
E sviracha ka kelen.
O opa cupa na ker mange chaje muka,
Ti daj ka merel ako ni keles.
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde,
Lumbaj , lumbaj, lumbalaj ajde ajde ajde.
آهای دختر
مردی فقیرم
یکی از بهترین رقاصا
دخترا منو واسه رقص قاپ می‌زنن.

هرکیو قاپ بزنم خوشحاله
فقط یه دختره که نمی‌خواد برقصه
از دستم فرار می‌کنه.

 هی دختر، چرا برام مشکل دُرُس می‌کنی؟
مامانت ممکنه بمیره اگه با من نرقصی!
یالا، یالا، یالا!

همۀ دخترا دارن می‌رقصن
ولی اون با ناراحتی گریه می‌کنه
قلبم آتیش می‌گیره. 
 یالا رُزا، بیا برقص
بعدش عروسی می‌کنی. 
حتی نوازنده‌هام دارن می‌رقصن.

 هرکیو قاپ بزنم خوشحاله
فقط یه دختره که نمی‌خواد برقصه
از دستم فرار می‌کنه.



۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعه

وقتی زندگی یه معجزه بود ...



زندگی یه آب‌نباته
با فلفل‌قرمز تندی که
توشه

زندگی؟ حاضری؟
آخر دعوا پروانه می‌شی.

زندگی باهات مهربونه
مثه مریم مقدس
ولی بعدش مثه کریس اوبانک
ضربه‌رو بهت می‌زنه

زندگی!
پر از سورپرایزه
تقاطع به جهنم یا
بهشت؟

اما یه‌کم می‌دونستم
جناب واعظ
زندگی واقعی چی می‌تونست بکنه
و گه می‌تونست بخوره به پنکه
زندگی فرای جنگ و صلحه
عدالت و جرمه
یادمه اون موقعی

که زندگی یه معجزه بود
مثه اینکه زیدان برای لیورپول بازی کنه

زندگی یه بیزینسه

ریسکی و مغشوش

خدا  باهات معامله‌ای کرده 

که نمی‌تونی رد کنی

زندگی تروریسمه
گلوبالیسمه، خوش‌بینیه
به صلح یه شانسی بده

به جنگ رومانس


موقعی که زندگی معجزه بود

پرواز خوکا رو باور می‌کردی


اما یه‌کم می‌دونستم
جناب واعظ
زندگی واقعی چی می‌تونست بکنه
و گه می‌تونست بخوره به پنکه
زندگی فرای جنگ و صلحه
عدالت و جرمه
یادته اون موقعی رو که

زندگی یه معجزه بود؟



---



۱۳۹۱ دی ۲۴, یکشنبه

اولش اومدن سراغ برشت...کو برشت؟ کو کمونیست؟




برشت!‌ای برشت! کجایی؟ که اولش اومدن برای تو، بعد دیدن نیستی، بعد نوشتن بپات! شاید اینطوری مجبور کنن بقیه رو که به نام تو بخوننش. آره هی دارن می‌گن اینو، باور نمی‌کنی؟ الان برات می‌نویسمش، همیشه هم با کلی مقدمه ازت نقل می‌کنن، کیا؟ همه. اوکی! مثلن شاعرا، نویسنده‌ها، سیاست مدارا، آره! شرمندتم برتولت من، حتی تیاتریا هم دست از سرت برنمیدارن، حتی اونا هم وقتی می‌خوان یه تشری به یه کسی بزنن می‌گن بقول برشت که گفت... نکنه هنوز نمی‌دونی منظورم کدوم عبارت ناگفتته! خب از کجا باید بدونی؟ وقتی تو نگفتیش چرا باید بدونی. الان برات می‌گم. شاید اصلن ۱۰‌ها ورژن مختلفشو برات بزارم که حسابی کیف کنی. اصلن ولش کن ۱۰‌ها رو همین آخریشو برات می‌ذارم:

این شعر برشت را خوانده‌ای؟
 «اول به سراغ یهودی‌ها رفتند
من یهودی نبودم
اعتراضی نکردم
پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند
من لهستانی نبودم
و اعتراضی نکردم
آنگاه به لیبرال‌ها فشار آوردند
من لیبرال نبودم
اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید
کمونیست نبودم
بنابر این اعتراض نکردم
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم
کسی نمانده بود که اعتراضی کند.»


برشت بگو که خودت بودی، بگو که تو بودی که اینو نوشتی و خیال مارو راحت کن و از شرمندگی درمون بیار.

باشه چیزی نگو من می‌گم. من سکوت تو رو سرشار از ناگفته‌ها می‌دونم و خودم جواب خودمو می‌دم. این سکوتت آزارم می‌ده برتولت عزیز. باشه، باشه، می‌گم.

ببین برشت عزیز، لازم نیست توضیح اضافی بدم، از همین ویکیپدیای خودمون نقل می‌کنم:

 

 «مارتین نیمولر» (۱۴ ژانویه۱۸۹۲ – ۶ مارس ۱۹۸۴) کشیش پروتستان ضد نازیسم است که به خاطر مقاومت در برابر هیتلر و گفتار کوتاه شعرگونه‌اش که به اشتباه به برتولت برشت نسبت می‌دهند و مدام دستکاری و کم و زیاد می‌شود، شهرت جهانی دارد.

 در آغاز نازی‌ها سراغ کمونیست‌ها را گرفتند تا با خود ببرند و سر به نیست کنند. من سکوت کردم و لام تا کام حرف نزدم چون کمونیست نبودم. بعد (از کمونیست‌ها) در نخ اتحادیه‌های کارگری رفتند اما چون در شمار آنان نیز، نبودم سکوت کردم. یهودی‌ها را که هدف گرفتند بازهم واکنشی نشان ندادم چون یهودی نبودم. تا اینکه سر وقت خودم آمدند... وقتی خودم را دستگیر کردند... دیگر کسی نبود تا صدایی به اعتراض برآرد.

شعر مارتین نیمولر را نباید به برتولت برشت (که خودش کمونیست بود)، نسبت داد. توجه کنیم که راوی شعر می‌گوید: زمانی که نازی‌ها کمونیست‌ها را بردند، من سکوت کردم، چون کمونیست نبودم. البته برشت اشعاری با مضمون آنچه مارتین نیمولر نقل کرده، سروده‌است اما، شعر (اول سراغ کمونیست‌ها آمدند...) از او نیست.


برشت عزیز باید بدونی که ما این اشتباه رو تا جایی مرتکب شدیم که چون فکر می‌کردیم تو یهودی هستی باید تو بعضی ورژنا یهودی و اضافه کنیم، و انقدر احمق بودیم که یادمون رفت تو که خودت کمونیست بودی پس چرا باید اعتراضی نکنی و حتی تو نمونهٔ بالا تاکید کنی که کمونیست نیستی؟ شاید ما برشت کمونیستو دوست نداشتیم، حالا باز ما خیلی هم وضعمون خراب نیست اینی که از ویکیپدیا برات نقل می‌کنمو باید بخونی، شاید بعدش بگی،

٬٬ آقا اصلن مارتین قبول می‌کنه که شعرشو به نام من بنویسین ولی چرا تیشه به ریشه مون می‌زنین؟ ‌ ٬٬

موزه هولوکاست در ایالات متحده، شعر نیمولر را انتشار داده و از آن تابلو ساخته، اما در اصل شعر دست برده‌است. نه تنها کلمه یهودیان را به اول شعر آورده، همانند مجله تایم کلمه کمونیست‌ها را هم حذف کرده‌است. آقای ال گور هم، وقتی در سال ۱۹۹۲ برای جمهوریخواهان شعر نیمولر را می‌خوانَد، عمداً اتحادیه‌های کارگری را قلم می‌گیرد.

Richard John Neuhaus در مقاله «قبل و بعد از ۱۱ سپتامبر» که نوامبر سال ۲۰۰۱ در ماهنامه First Things درج شده به گفتگویی با نیمولر اشاره دارد که وی گفته ترتیب درست آن شعر یادم نیست، ولی ترجیح می‌دهم کلمات کمونیست‌ها، اتحادیه‌های کارگری، یهودیان و...، پشت سرهم بیآید.



آره برشت عزیز، بعضی رفقای ضد کمونیست تا جایی پیش رفتند که جعل در جعل می‌کنن. مارتین و می‌کنن برتولت، کمونیستو ورمی دارن می‌کنن یهودی، بعضی هاشون که خیلی بی‌شرم و حیان، شاید با هوشمندی خاصی که ازشون بعید به نظر می‌رسید کمونیست بودن تورو نفی می‌منن که بگن:
نیگا! نیگا! هی می‌گین برشت کمونیست بوده! کو برشت؟ کو کمونیست؟